هنگامی که خاوی مارتینز در فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۵ در سوپرکاپ DFL،رباط صلیبی پاره کرد،به نظر میرسید که پپ گواردیولا نمیتواند ترکیب ۳-۴-۳ را در زمین اجرا کند.بدون یک هافبک دفاعی مناسب در میانهی زمین،پپ ساختار دفاعی و مالکیت توپ خود را از دست میداد.
پس بایرن مونیخ در فصل نقل و انتقالات ژابی آلونسو و بنعطیا را به خدمت گرفت.ژابی آلونسو در سیستم کارآمد ظاهر شد.
هیبریدی از دفاع ۳ نفره و ۴ نفره
در نبودِ آلونسو،بایرن مونیخ با ساختار سه دفاعه پخش توپ میکرد.این ساختار شامل دو وینگبک نیز بود تا در صورت فشار حریف پخش توپ را در میانهی زمین راحتتر کنند.در مسابقههایی که ژابی آلونسو حضور نداشت،بایرن یک ساختار ۳×۳ را در خط دفاعی و هافبک ایجاد میکرد.
در بازی مقابل اشتوتگارت بایرن از بادشتوبر،دانته و بواتنگ به عنوان ۳ بازیکن عقب و از برنات،ژابی آلونسو و لام جلوی آنها استفاده کرد.از همین ساختار ۳×۳ بود که بایرن مونیخ مالکیت توپ رویایی در زمین داشت.بواتنگ هیبریدی از دفاع وسط و دفاع کناری بود و در حمله از خطوط کناری به لام و مولر اضافه میشد.
فیلیپ لام نقش هافبک باکس تو باکس را بر عهده داشت.کسی که در سیستم های پپ در آن فصل نقش کلیدی و چند جانبه را ایفا میکرد.بعد از دست و پنجه نرم کردن باستیان شواینشتایگر در سیستم ۱-۴-۱-۴،گواردیلا به این موضوع پی برد که برای استفاده از یکی از بهترینهای آلمان باید سیستم خود را تغییر دهد و منتقدانی که گواردیولا را در چینش ترکیب لجوج و خودسر میدانستند،نفسِ راحتی کشیدند.
در سمت دیگر،برنات در حمله ها به عنوان وینگر در لب خط و هنگام دفاع مقابل بادشتوبر بازی میکرد.
هر چند که آلونسو و برنات بیشتر از سایرین نقشهای متفاوتی داشتند.
یکی از ضعفهای سیستم ۳ دفاعه،عدم ساپورت کانالهای کناری است که این ضعف اساساً در بایرن مورد توجه بود.
هنگامی که بایرن از راست حمله میکرد بادشتوبر جای دانته و بواتنگ را پر کرده و برنات به عنوان یک فولبک عقب میآمد.
وقتی از جناح چپ به بایرن حمله میشد،برنات جلو میماند،بادشتوبر به چپ میآمد و آلونسو بین مدافعین وسط قرار،در کنار دانته،میگرفت.
در هنگام حمله از وسط،مونیخیها با حفظ ساختار فشرده ۳×۳ خطوط هافبک اشتوتگارت را با برتری عددی در هم میشکستند.
ساختار هیبریدی در حمله
در خط حمله،حرکات مهاجمین بایرن روانتر و متنوعتر از حرکات مدافعین همتیمی است.
هر چند که نوع حرکات هیبریدی آنها بسته به پخش توپ مدافعین،متفاوت بود.
نقطهی کلیدی در این حملات کسی نبود جز توماس مولر.حرکات او در سمت راست با لام و بواتنگ نقطهی عطف حملات بایرن مونیخ را تشکیل میداد.
در هر حمله،مولر به کانالهای کناری میرفت.بواتنگ پشت او میایستاد و این در حالی بود که لام به عنوان یک هافبک تهاجمی ایفای نقش میکرد!
در شرایطی دیگر،مولر در کنار لواندوفسکی ایفای نقش میکرد.در این حالت،لام و بواتنگ کانال راست را پوشش میدادند.با این حرکتِ مولر،گوتزه عقبتر میآمد و ساختار دایمند را با لام،آلابا و آلونسو تشکیل میداد.
آیا این ترکیب مقابل اشتوتگارت قابل تشخیص است؟
پاسخ این سوال تا حد زیادی سخت است.قطعاً این سیستم،فقط به ۱-۳-۳-۳ محصور نبود.قطعاً ۱-۳-۲-۴ یا ۲-۴-۴ دایمند نیز نبود.
خط دفاعی متشکل از ۳ مدافع بود که در مواقعی برای پوشش دادن کنارهها به سیستم ۴ دفاعه تبدیل میشد.
این سیستم نه سیستم تک مهاجم و نه دو مهاجم است.اما شاید بتوان با توجه به حرکات مولر و گزینههای متعدد در حملات(با توجه به جهت حمله) ۲-۲-۲-۴ را سیستم مناسبی دانست.
اما با این فرض ساختار دفاعی ۳ نفره زیر سوال میرود.بهترین توصیف برای این سیستم ۱-۳-۳-۳ میباشد که شباهتی به سیستم ۳ دفاعهی کنته ندارد.
شاید بهتر است آن را "سیستم پپ گواردیولا" بنامیم.از جهات مختلف،این سیستم مخلوطی از ۳-۴-۳، ۱-۴-۱-۴، ۱-۳-۲-۴ میباشد.
شاید این ترکیب،خواستهی واقعیِ گواردیولا بعد از این همه سال بوده و شاید در سیتی پرسنل مناسب را برای انجام این کار نداشته است.
منبع: bavarianfootballworks.com